که مرا شوق درس خواندن داد

آشنا کرد چشم من به کتاب

داد توفیق خیرم از هر باب

در سر من هوای درس نهاد

دردل من محبت استاد

پدرم را عطا نمود حیات

تا کند صرف کار من اوقات

مادرم را تناوری بخشید

مهر فرزند پروری بخشید

هردو مقدور خود به کار آرند

تا مرا درس خوان به بار آرند

 عشق باشد به درس و مشق مرا

نبود جز به این دو، عشق مرا

درس و مشقم چو ناتمام بود

بازی از بهر من حرام بود

در سر کارهای بی مصرف

نکنم هیچ، وقت خویش تلف